انتظاری ندارم
که با رژی سرخ رنگ...
قلبت را رو آینه ی اتاق خواب بکشی؛
یادداشت زیبایی روی یخچال بچسبانی؛
یا با دست هات که چشمانم را از پشت گرفته اند
و بسته ای که روبانی بنفش دارد...
غافلگیرم کنی؛
"دوستت دارم"
شکل های گوناگونی دارد
و کافی ست یک صبح
مرد غمگینی را که روزی کاخ آروزهایت بود...
با بوسه بیدار کنی
باور کن عزیزم
چشم هایش عطر نان تازه میگیرد
و با گونه های سرخ
تمام مسیر خانه تا محل کار را
با گنجشکها حرف میزند ...
| حمید جدیدی |